عشق ونفرت...

+نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت10:59توسط zahra | |

 

اگر شما ذاتا" انسان با کلاسی هستید که هیچ !!! در غیر این صورت باید از هر فرصتی برای نشان دادن این موضوع استفاده کنید . شاید باورتان نشود ولی شما می توانید از جراحت خود نیز برای کلاس گذاشتن استفاده کنید فقط کافیست جواب های زیر را با اندکی قیافه موجه بیان کنید:

اگر شصت پای شما زیر اجاق گاز گیر کرده و شما ان را باند پیچی کرده اید هر گاه علت آن را از شما جویا شدند باید جواب دهید : "موقع تکان دادن پیانوی بابام پام مونده زیرش"
اگر صورت شما بر اثر جوشکاری زیر آفتاب سوخته باید بگویید : "از اسکی آخر هفته نمی توانم بگذرم"
اگر به خاطر تک چرخ زدن با موتور براوو جلوی مدرسه دخترانه به زمین خورده اید در جواب باید بگویید : "با موتور هزار داداشم تو جاده چالوس تصادف کردیم"
اگر انگشت دست شما به ماهیتابه پیاز داغ چسبیده علت آن را چنین بیان کنید : "دیشب با قهوه جوش اینجوری شد"
اگر بر اثر ضربه ی چکش ناخن شما شکسته باید بگویید : "به سیم گیتارم گیر گیر کرده"
اگر بر اثر زد و خورد در صف روغن کوپنی زیر چشم شما کبود شده جوابتان این باشد : "چند روز پیش توپ تنیس به صورتم خورد"
اگر صورت شما بر اثر خوردن خرمای خیرات و چای و شیرینی مملو از جوش شده علتش را چنین وانمود کنید: "که خواهرتان از هلند شکلات زیادی اورده است"
اگر مینی بوس شما در جاده خاکی چپ کرد و حسابی مجروح شدید بسیار عصبانی بگویید : "الکی می گویند زانتیا ایربگ داره"
اگر کف دست شما به قوری سماور چسبید بگویید:"حواسم نبود میله ی شومینه زیادی داغ شد"
اگر موها و ابروهای شما در چهار شنبه سوری سوخت جواب دهید:"بچه همسایه را از میان شعله های آتش بیرون کشیدم"

+نوشته شده در سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:,ساعت12:28توسط zahra | |

 

تو یه مجلسی از مردان سوال کردن هرکی زن ذلیل هست دستش را بگیره بالا همه بجز یک نفر دستشون را گرفتن بالا !! طرف خوشحال شد که حداقل یک نفر دستش را بالا نکرده و زن ذلیل نیست ... ازش خواستن دلیل اینکه دستش را بالا نکرده بگه ؟
طرف با صدایی لرزان گفت باید از خانمم سوال کنم دستم را بالا کنم یا نه !!
--------------------------------------------------------
 

ای زن ذلیل ها.البته بایدم باشن.مردا که نمیتونن رودر روی زنا وایسن.... هه هه هه هه...

+نوشته شده در سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:,ساعت12:27توسط zahra | |

دختری ازپسری پرسید:آیا من نیز چون ماه ریبایم؟

پسر گفت:نه نیستی

دختر بانگاهی مضطرب پرسید:آیاحاضری تکه ای از قلبت راتاابدبه من بدهی؟

پسرخندیدوگفت:نه نمیدهم

دخترباگریه پرسید:آیادرهنگام جدایی گریه خواهی کرد؟

پسردوباره گفت :نه نمیکنم.

دختر بادلشکسته از جابلندشددرحالی که قطره های الماس اشک چشمانش رانوازش میکرد،اماپسر دست دختر راگرفت ودرچشمانش خیره شد وگفت:توبه اندازه ی ماه زیبانیستی بلکه بسیارزیباترازآن هستی. من تمام قلبم راتاابدبه توخواهم داد نه تکه ای کوچک ازآن.  واگرازمن جدا شوی من گریه نخواهم کردبلکه خواهم مرد......

 

+نوشته شده در پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:,ساعت22:15توسط zahra | |

 

یه دوست معمولی هرگز گریتو ندیده؛یه دوست واقعی شونه هاش ازاشکای تو خیس میشه.

یه دوست معمولی متنفره از اینکه وقتی رفته بخوابه بهش زنگ بزنی،یه دوست واقعی میپرسه که چراخیلی وقته بهش زنگ نمیزنی.

یه دوست معمولی وقتی بینتون بحثی میشه دوستی روتموم شده میدونه ؛دوست واقعی بعداز یه دعواهم بهت زنگ میزنه.

یه دوست معمولی همیشه ازت انتظار داره؛یه دوست واقعی همیشه ازت میخوادبهش تکیه کنی.

+نوشته شده در سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:,ساعت13:2توسط zahra | |

 

داشتم با ماشینم میرفتم سر كار تلفنم زنگ خورد گفتم
بفرماییدالو الو فقط فوت كرد
گفتم اگه مزاحمی یه فوت كن اگه میخوای بامن دوست بشی دوتا فوت كن 
دوتا فوت كرد 
گفتم اگه زشتی یه فوت كن اگه خوشگلی دوتا فوت كن 
دوتا فوت كرد 
گفتم اگه اهل قرار نیستی یه فوت كن اگه هستی دوتا فوت كن
دوتا فوت كرد
گفتم من فردا میخوام برم رستوران شانزریزه ساعت دوازده اگه نمیتونی بیای یه فوت كن میتونی دوتا فوت كن
دوتا فوت كرد 
با خوشحالی تلفنو قطع كردم
فردا صبحش حسابی به خودم رسیدم ادكلن زدم به پوستمو بهترین لباسامو پوشیدم فكرم همش پیش قرارم بود
داشتم از خونه در میومدم كه زنم گفت
ظهر ناهار میای خونه
 
اگه نمیای یه فوت كن اگه میای دوتا فوت كن!!!!!!
 

+نوشته شده در یک شنبه 5 شهريور 1391برچسب:,ساعت12:35توسط zahra | |

 

دوستم میخوام یه چیز خیلی مهم رو بهتون بگم ولی قول بدید که به راهنمایی هایی که داده شده عمل کنید:
.
.
.
... .
... ... ... ... .
.
قول دادی ها!!!!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
1.باید یه حرف مهمی رو بهت بگم، به شماره 5 نگاه کن
2.برای دونستن جواب شماره 11 رو نگاه کن
3.لازم نیست ناراحت بشی، شماره 15 رو نگاه کن
4.آروم باش، ناراحت نشو، شماره 13 رو نگاه کن
5.اول شماره 2 رو نگاه کن
6.اینقد عصبی نباش،شماره 12 رو نگاه کن
7.میخواستم بگم دوست عزیزم خیلی دوست دارم !!
8.چیزی که من میخوام بگه اینه که.... باید 14 رو ببینی
9.یه کم تحمل داشته باش، شماره 4 نگاه کن
10.برای بار آخر ، به شماره 7 نگاه کن
11.امیدورام که خیلی ناراحت نشده باشی، 6 رو ببین
12. معذرت میخوام،ولی باید 8 رو نگاه کنی
13.ناراحت نشو دیگه، 10 رو نگاه کن
14.نمیدونم چه جوری بهت بگم، ولی باید 3 رو نگاه کنی
15.حتما خیلی ناراحت شدی، ولی ناراحت نباش، به شماره 9 نگاه کن...
 

+نوشته شده در پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:,ساعت18:35توسط zahra | |